آنچه که در طول پنجاه سال گذشته در اقتصاد ما پیش آمد مساله ساده یی نیست ، راه علاج آن نیز دربایگانی تجربیات دیگر کشورها ثبت نگردیده است. دشواری کار هر روز آشکارتر می شود . تحلیل های ساده انگارانه از این و از آن زیاد است و بیانی قانع کننده از سوی اقتصاددانان شنیده نمی شود . سعی و خطا همچنان ادامه دارد . چندی پیش در روزنامه دنیای اقتصاد (۲۸/۶/۹۸) مطلبی بود با عنوان ” راه فرار از چرخه مخرب نفتی ” و نام آقای دکتر مسعود نیلی در کنار آن به چشم می خورد .
اقتصاد دان محترم جناب آقای نیلی مانند بعضی دیگر، سال ها شاید دهه ها برای برون رفت از دشواری اقتصاد نفتی ایران زحمت کشیده متاسفانه به راه حلی نزدیک نشدند . اظهارات اخیر ایشان در روزنامه دنیای اقتصاد ظاهراً معرف طرح تازه ای از سوی ایشان است . به اعتقاد آقای نیلی باید به جای سهمی یا درصدی ثابت از ارز حاصل از فروش نفت و گاز ، رقمی ثابت و سالیانه از آن برای دولت در نظر گرفته شود . به اعتقاد ایشان این کار ، سرعت ورود درآمدهای ارزی به درآمدهای دولت و به کل اقتصاد را کنترل می کند و در نتیجه از تورم دوره ای وغیر قابل مهار که دامن اقتصاد ایران را گرفته است جلوگیری می شود .این آخرین طرح جناب نیلی مشکلی با سابقه را با خود می آورد .قانون گزاران و مجریان قانون اگرمصلحت دیدشان در مقطعی از زمان برای عبور از تنگنا ها طور دیگری باشد ، چرا مخیر نباشند اعتباری بیشتر از سهم تعین شده به بودجه اختصاص دهند و از این کار چرا اجتناب کنند ؟ مگر اینکه مرجعی بالاتر مصلحت را بگونه ای دیگر ببیند . مرجعی که بالاترین مرجع است مردم اند ، نظر مردم و اعمال اراده مردم سازوکاری می خواهد که مراحلی زمان بر و پیچیده دارد و دشواری عبور از چرخه نفتی همین جاست . .
به اعتقاد نگارنده ، اقتصاددان محترم آقای نیلی ، هنوز هم مثل همقطاران دیگر خود ، به سرچشمه مشکلات اقتصاد نفتی ما پی نبرده اند . ایشان به ملی بودن منابع نفت و گاز در ایران بهای کمی می دهند . فراموش می کنند صاحبان این درآمد ایرانیان اند یا بهتر بگوییم خانوارهای ایرانی اند . این مالیه هنگفت به واقع مالیاتی صددرصدی از میراثی نقد است که طبق قوانین جاری به صندوق دولت یا به صندوق مالیات راه پیدا می کند . مطلب مهم و بسیار جالب توجه ، بی خبری مطلق خانوار ایرانی از رقم و از میزان سرانه این مالیه هنگفت است . این ثروت هنگفت طی نیم قرن اخیر سهمی بسیار کلان از بودجه دولت را تامین می کند و جای کمی در صندوق دولت برای مالیاتی که به رسم معمول اخذ می شود باقی گذاشته است . به بیان دیگر در نیم قرن اخیر بخش اصلی تامین مالی دولت از سوی مردم، میراث نقدشان یعنی نفت و گاز بوده است .
بدین ترتیب در واقعیت امر بخش مهم مالیات مردم ، درآمد های حاصله از نفت و گاز است و صد در صد آن طبق قانون به صندوق دولت می رود . اما به این مالیه کلان ، نامی نادرست داده شد و همانند درآمدهای دیگر از منابع ملی که ارزش جمعی شان در مقایسه با ارزش استخراجات حاصله از نفت و گاز ناچیز جلوه می کند ، آن را درآمد غیر مالیاتی دولت نامیده اند . اساتید اقتصاد ما در دانشگاه ها چنین نام و چنین تعریف نامناسبی را هنوز هم به دانشجویان ارائه می دهند . در گذشته اگراین اصطلاح رایج بود در شرایط ویژه امروز ما ، اشتباهی بزرگ و نابخشودنی است . چگونه می شود در چنین شرایط تاریخی و بی سابقه که وضعیتی استثنایی برای منابع کلان و گران قیمت نفت و گاز ملی ما فراهم شده است ، چنین میراث و چنین ثروت نقدی ، بخشی از مالیات مردم به دولت نباشد . برداشت نامتناسب اقتصاددانان ما ، برای درآمدهای انبوه نفت و گاز ایران ” در آمد غیر مالیاتی” است ، چه کسی از این برداشت سود می برد ؟ به اعتقاد ما هیچ کس !
اصطلاح درآمد غیر مالیاتی برای ثروت ملی نفت و گاز ، مودیان این مالیه هنگفت، یعنی مردم را از میزان پرداخت سرانه و سالیانه خود به صندوق دولت بی خبر نگاه می گذارد . اگر اصطلاح درآمد مالیاتی در کشور ، برای نفت و گاز جاری بود ، ساز و کاری مناسب ، مشابه همان که در مالیات جاری است شکل می گرفت ، باعث می شد خانوار ایرانی بسته به تعداد اعضای خود ،از پرداخت سهم خود به دولت همه ساله با خبر باشد .
بی خبری از سهم سرانه نفت و گاز ، نقش نظارتی مردم یا همان نظارت عمومی را بر فعالیت های مالی و اقتصادی دولت پایمال کرده چشم میلیون ها ناظر مالی بی مزد و مواجب را بسته است . این همان عدم شفافیت در رابطه مالی بین دولت و مردم است که آثار سوء آن فساد اداری و مواردی متعدد از اختلاس ها با ارقام نجومی است. به اعتقاد نگارنده ، رسم و الگوی کهنه اقتصاددانان یعنی غیر مالیات شمردن درآمد های نقد و هنگفت نفت و گاز ، مشکلات عظیم اقتصادی و اجتماعی طی نیم قرن اخیر برای ایران فراهم نموده است .
جهش تاریخی بهای نفت و گاز و به دنبال آن جهش حجم تولید ، درآمد هنگفت و کلان را برای دولت و یا حاکمیت در ایران فراهم نمود. غیر مالیات دانستن درآمدها ی نفت و گا ز از سوی اقتصاددانان ، وضعیتی سوء ، یعنی استقلال نسبی مالی دولت از مردم را با خود آورد . استقلال مالی دولت از مردم وضعیتی خطرناک است که در همه جای عالم ، در صورت بروز، بحرانی مخرب را به سیستم دولت و مردم تحمیل می کند .در ایران نیم قرن اخیر، تکرار می کنیم نیم قرن اخیر ، این بحران ، بی آن که ریشه یابی و یا شناخته شود، برگرده جامعه ایرانی سنگینی کرد و می کند . راه حل برای عبور از این بحران ، فقط بازنگری اقتصاددانان درتعریف شان از درآمدهای نفت و گاز است . بر مبنای یک الگوی کهنه و نا متناسب ، از دید آنان درآمدهای حاصله از نفت وگاز، یک درآمدی غیرمالیاتی است .
دسترسی به نوشته های دیگر نگارنده در این زمینه ، برای اهل تحقیق در دسترس است. .پایان