کوه اسپروز کجاست ؟
بر اساس شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی ،
دسته بندی مقالات
هر آنچه میخواهید جستجو کنید:
پربازدید تزین مقالات
بر اساس شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی ،
به گفته رئیس پیشین سازمان امور مالیاتی
آقای کاتوزیان سال ها و سال هاست
مقدمه : امیری، گونه ای کهن از
خانه » ایران و نفت
از ذهن جامعه شناسان و اقتصاددانان ما هرگز خطور نکرد که ریشه بحران های لا ینقطع نیم قرن اخیر ایران عدول ما از تمدن است . مراد ما از تمدن ، معنای علمی آنست . همگان می پذیرند که رکن اساسی تمدن و شالوده اصلی آن ، رکن سیاسی است که مردم را با حاکمیت مربوط می کند . ارتباطی متقابل که در آن مردم هزینه می دهند و حاکمیت هزینه می کند . به اصطلاحی که امروز متداول است مردم خریدار تمدن می شوند . در بیعی که اتفاق می افتد مردم به ویژه آنان که مالیات مستقیم می پردازند ، از رقم بها در این معامله با خبرند . این ها که گفته شد در تمامی تمدن ها چه از نوع پیشرفته و چه از نوع عقب مانده ، جاری است . در صورت قطع جریان مالیه از سوی مردم ، قهراً هیچ تمدنی
مِزاجِ دَهْرْ تَبَهْ شد در این بلا حافظ ** کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی ** پنجاه سال دست به گریبان بحران بی سابقه ای هستیم که ناشی از خلل پیش آمده در مبانی مدنیت ما مردم ایران است نه تنها در ایران بلکه در جهان ، این بحران بی سابقه است تا آنجا که ، در بایگانی تجارب ملل دیگر رد پایی از وقوع آن به چشم نمی خورد . بر اساس شواهد تنها پس از وقوع در ایران ، همین بحران در چند کشور دیگر نیز به وقوع پیوست و ناباورانه باید گفت کشور روسیه امروز نمونه یی از آن کشور ها است. این نوشتار مرثیه و نوحه برای دموکراسی نیست . اینگونه نیست و از قضا نگارنده در خیال خام دموکراسی سیر نمی کند بلکه در ماتم از دست رفتن مدنیت پیشا دموکراسی است . مدنیت پیش از دموکراسی برای ما ایرانیان تجربه قرن ها
رویدادی که شالوده مدنیت در ایران را به فنا کشاند ! بهمن ۱۴۰۱ – درویش علی کولاییان فراوانند میان ما آدم هایی که زیاد حرف می زنند، ماجرای سال ۵۷ را روشن نکرده ، رویداد های امروز را برایمان معنی می کنند . نه ماجرای امروز و نه ماجرا ی دیروز ، هیچکدام از زبانشان ، درست معنی نمی شوند . گویی که آنها طوفان در اقیانوس را به پرنده ها ربط می دهند ، یا که معلول شنای دسته جمعی نهنگ ها و ماهی ها تعبیر می کنند !! در مورد علت العلل بحران های اجتماعی اخیر ایران هیچ نمی گویند و چشمشان را به فنا شدن اصلی ترین بنیاد مدنیت در جامعه بسته اند ، فنا شدن بنیاد مدنیت جامعه ما ؛ همان رویداد است که سابقه آن به چندین سال قبل از انقلاب ۵۷ می رسد . متاسفانه بسیاری از کارشناسان اجتماعی و اقتصادی ، بی
اگر چشم بندی نیست پس چیست ؟ وقتی که رابطه مالی دولت و مردم مد نظر است به ویژه آنجا که مداخل ( یعنی تغذیه مالی حکومت توسط مردم )مطرح است و نه مخارج (یعنی هزینه ها توسط دولت یا حکومت ) ، صحنه به راستی تا چه اندازه شفاف است ؟ آنجا که دهش مردم به دولت و حکومت مطرح میشود موضوع تا چه اندازه شفاف است ؟ آیا مردم می دانند مالیه پرداختی شان به دولت مثلاً از سوی خانواری معین در سالی معین ، کدام حد و کدام اندازه است ؟ کدام اقتصاددان ایرانی را سراغ دارید به این پرسش پاسخ دهد ؟ در صفحه تلویزیون اقتصاددان خدابیامرزی را دیدم که اخیراً فوت شد . او خود را سوسیال دمکرات معرفی می کرد و در مصاحبه اش از دمکراسی سخن می گفت . با توجه به سابقه ای که از ایشان داشتم متوجه شدم و البته متوجه بودم ایشان چه اشتباه فاحشی از خود بروز می دهد
موسی غنی نژاد در مقاله اخیر خود در تجارت فردا ،برای آشکار نمودن ماجرای دکتر شریعتی پر بیراه نرفته است اما از بیراهه رفتن پیشکسوتان اقتصاددان خود و بیراهه ای که اوخود امروز در آن گام بر می دارد بی خبر است و آشکارا از آن غفلت می ورزد . موسی غنی نژاد در مقاله اخیر خود در تجارت فردا ، در آشکار نمودن ماجرای دکتر شریعتی پر بیراه نرفته است اما از بیراهه رفتن پیشکسوتان اقتصاددان خود و بیراهه ای که او امروز خود در آن گام بر می دارد بی خبر است و آشکارا از آن غفلت می ورزد . مساله را مثل همیشه تکرار می کنم و از ایشان می پرسم به کدام دلیل شما درآمدهای نقد و بسیار هنگفت نفت و گاز که در نیم قرن اخیر در ایران جایگزین بخشی مهم از مالیات مردم شده است را طبق الگوی کهنه تان کماکان درآمد
خدا می داند تا کی در انتظار باید ماند تا اقتصاددان ما دریابد سرچشمه مصائب اقتصاد ایران ، تعریف نادرست از درآمدهای نفت و گاز کشور است . فقط طبق عادتی مانده از گذشته ، اقتصاددان ما نفت و گاز را درآمد غیر مالیاتی دولت و حکومت در ایران می شناساند . اوغافل است طی نیم قرن گذشته و حتی امروز که صادرات نفت به دلیل دشمنی آمریکا متوقف شده ، درآمدهای حاصل از نفت و گاز ، برای دولت ، به دلیل شرایط استثنایی طبیعت ایران، متفاوت با دیگر منابع زیرزمینی مثل مس و آهن و طلا و نقره و غیره هست و میراثی نقد و بسیار کلان محسوب می شود . درآمد نقد حاصله از میراث نفت و گاز ، هر سال براساس قوانین موجود به خزانه و یا به صندوق دولت سرازیر می شود . نیم قرن است که مثل همین امروز ، جای مالیات مردم را
پرسشی سال ها از سوی اقتصاددانان رسمی کشور بی پاسخ مانده است . سوال اینست : عالیجنابان ! شما چرا درآمدهای نفت و گاز ملی شده ایران را که طی نیم قرن اخیر همیشه نقد بود و هنگفت ، به عنوان بخشی از مالیات مردم نمی شناسید ؟ چرا به رسمیت شناختن این مالیه عظیم به عنوان بخشی از مالیات مردم برایتان غیر ممکن است ؟ شما امروزهم مثل همیشه ، مالیه ای عظیم متعلق به مردم را که بخش اصلی درآمد های دولت و حکومت در ایران است ، چه در کلاس درس و چه در عمل ، درآمدی غیر مالیاتی قلمداد می کنید . چرا ؟ قدری اندیشه کنید تا از قید و بند یک عادت زیانبار و فاجعه آمیز خلاصی یابیم و شما تغییری مهم را برای میهن ما به ارمغان آورید . پرسشی سال ها از سوی اقتصاددانان رسمی کشور بی
دست نوشته ای بدون امضا نقد کتاب اینجانب ” الگوی کهنه اقتصاددانان ما ” است . تصویر دست نوشته در ذیل همین مقاله آمده است . به امید آنکه به تفاهم فیمابین کمکی شود ، سعی خواهم کرد به نکاتی که نویسنده نقد بدان اشاره می کند پاسخ دهم . دست نوشته ای بدون امضا که نقدی است به کتاب اینجانب ” الگوی کهنه اقتصاددانان ما ” ، به دستم رسید . آن دست نوشته در ذیل همین مقاله آمده است . بدین امید که به تفاهم فیمابین کمک کند ،سعی خواهم کرد به نکاتی که نویسنده نقد بدان اشاره می کند پاسخ دهم . . اولین نکته که ناقد به آن اشاره می کند موضوع تفکیک سیستمی جامعه و حکومت است که در صفحه چهاردهم کتاب آمده است . سعی خواهم نمود ابتدا شمه ای از آنچه که در کتاب بیان میشود را برای آشنایی
در نقد بیگانه گریزی آقای دکتر مصدق ، دکتر غنی نژاد بیش از حد به راه خود می رود . او بهتر است اندیشه کند بیگانگان (انگلستان ، آمریکا و روسیه ) در جنگ جهانی اول و به دنبال آن در جنگ جهانی دوم در ایران، چه کردند و چه باقی گذاشتند . ما در هر دو جنگ جهانی بی طرف مانده بودیم با این وجود آن ها با ما چه کردند ؟ دانش آموز دبیرستانی هم پی خواهد برد که با تاروپود زندگی اجتماعی و سیاسی ما ، این سه کشور به ویژه کشور انگلستان تا چه اندازه پیچید. کدام کشور در جهان ، مشکلی مانند مشکل ما را به دوش کشید؟ آنها به اصطلاح عامیانه ، ایستاده آن سوی جوی و ما ایستاده این سوی جوی نبودیم !! آن ها به مدت طولانی در درون خانه و در میان ما بودند . مقطع شروع جنگ جهانی اول تا
جناب دکتر غنی نژاد هنوز در نمی یابد اقتصاد دولتی در ایران از کجا مایه می گیرد . او دولتی شدن اقتصاد در ایران را ثمره چپ خویی حاکمان تحت تاثیر روشنفکران چپ می بیند . با وجودی که در مصاحبه اش دوران حکومت رضا شاه را دوران دخالت دولت در اقتصاد ایران می داند باز هم ادعای نادرست خودش را دنبال می کند و اصرار دارد که بگوید چپ مزاجی روشنفکران ما اقتصاد دولتی را روی دست ما گذاشت . او در مورد عصر رضا شاه فراموش می کند که نشانه بارز دخالت دولت در اقتصاد خرج قشون و ارتش رضا شاه است که از درآِمد نفت تامین می شد . بله قدرت نظامی رضا شاه از پول نفت آب می خورد . بعد از رضا شاه و بعد از ملی شدن نفت و بعد از مصدق هم تغذیه مالی حکومت در ایران به ویژه در پنجاه سال اخیر
دسترسی سریع
مقالات پر بازدید
بر اساس شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی ،
به گفته رئیس پیشین سازمان امور مالیاتی
آقای کاتوزیان سال ها و سال هاست
طراحی شده توسط علیرضا مصطفوی