رویدادی که شالوده مدنیت در ایران را به فنا کشاند !
بهمن ۱۴۰۱ – درویش علی کولاییان
فراوانند میان ما آدم هایی که زیاد حرف می زنند، ماجرای سال ۵۷ را روشن نکرده ، رویداد های امروز را برایمان معنی می کنند . نه ماجرای امروز و نه ماجرا ی دیروز ، هیچکدام از زبانشان ، درست معنی نمی شوند . گویی که آنها طوفان در اقیانوس را به پرنده ها ربط می دهند ، یا که معلول شنای دسته جمعی نهنگ ها و ماهی ها تعبیر می کنند !! در مورد علت العلل بحران های اجتماعی اخیر ایران هیچ نمی گویند و چشمشان را به فنا شدن اصلی ترین بنیاد مدنیت در جامعه بسته اند ، فنا شدن بنیاد مدنیت جامعه ما ؛ همان رویداد است که سابقه آن به چندین سال قبل از انقلاب ۵۷ می رسد . متاسفانه بسیاری از کارشناسان اجتماعی و اقتصادی ، بی توجه به این رویداد حرف خود را می زنند . استدعا می کنم به نکاتی که به دنبال خواهد آمد خوب دقت کنید و خواهشمندم به شواهد پیش رو توجه بفرمایید .
اولین بنیاد
اصلی ترین بنیاد تمدن بشری کدام است ؟ شاید پاسخ به این پرسش ساده نباشد اما برعهده گرفتن مسئولیت سیاسی توسط عده یی و در مقابل آن پشتیبانی مالی باقی مردم از همان عده ، پاسخی درخوراین پرسش است . این موضوع استثنا را بر نمی تابد و امری شفاف است ، در جهان قاعده اینست که هرشخصیت حقیقی یا حقوقی از پرداختی که به دستگاه مدیریت جامعه می کند قهراً از مبلغ ومیزان آن با خبراست . به اصطلاح مودی مالیات می داند چه می دهد وچه مقدار می دهد . نا رضایی و یا رضا مندی مودی از پرداختی که می کند ، منوط به عملکرد دستگاه سیاسی حاکم بر کشور است . مودی مالیات مستقیم می داند چه داده است کدام مبلغ و کدام مقدار ، پس در انتظار خدماتی متناسب با آن از سوی حاکمیت است .
آگاه بودن مودی از آن چه که تادیه می کند خود به خودی است و مورد تاکید نگارنده دراین نوشتار است . این نکته در عین حال عاملی بنیادی در مدنیت است ، طی نیم قرن اخیر ما ایرانیان این بنیاد را به فنا سپرده ایم .
بنیادی که به مدت نیم قرن تعطیل مانده است
طرح این مطلب شاید عجیب و جدی گرفتن آن در ابتدا شاید دشوار باشد اما واقعیتی مهم و غیر قابل انکار است . به دلیل دولتی بودن شرکت نفت که از آن گزیری نیست۱، درآمدهای بسیار کلان نفت و گاز بی آنکه خانوار ایرانی از سهم و سرانه اش با خبر باشد همه ساله مستقیم به صندوق دولت سرازیر می شود . بدین خاطر در نیم قرن گذشته پرداخت مردم به دستگاه سیاسی حاکم ، بر خلاف همه دوران ها ، نامعین و غیر شفاف بوده است. از هزاره ها پیش ، در ایران و سایر کشورهای جهان ، اخذ مالیاتی که صورت می گرفت، طبعاً برای مودی مالیات، رقمی شفاف و آشکار بوده است ، اما طی پنجاه سال اخیر، در کشور ما ایران در آمدهای استثنایی حاصله از نفت و گاز، تا بدان حد رسید که وضعیت بی سابقه یی را خلق کرد ، وضعیتی که حاکی است ، مالیه پرداختی مردم به دستگاه سیاسی ، به طورعمده از درآمدهای نفت و گاز شده است ، اما مقدارسرانه برای هر خانوار ایرانی همیشه نا معلوم و ناروشن بوده است . پیداست که آگاهی مردم از این پرداخت ، بایستی بر اساس رسید و قبض مالیاتی باشد چیزی که ضرورت صدور آن از سوی اقتصاددانان ما تشخیص داده نشد . اقتصاددانان ، بی ملاحظه و فقط بر اساس الگوی کهنه خود این مالیه استثنایی و هنگفت را درآمدی غیر مالیاتی برای دولت ها معرفی کرده اند و باید بگوییم فاجعه یی درتاریخ اجتماعی ما ازهمین جا آغاز شد .
به نکته یی اشاره می کنم . ممکنست بعضی گمان کنند آگاه شدن از میزان و مقدار مربوط به سهم خانوار ایرانی از منابع درآمدی نفت و گاز ، در دسترس همگانست و مردم می توانند به نحوی آن را بیابند و بدانند . باید بگویم این مدعیان از آگاهی و مقوله آگاه شدن مردم تصور درستی ندارند . یک آمارگیری ساده این نقیصه را برای همه آشکار می کند . کافی است از اطرافیان خود ، همکاران خود و یا هم محلی های خود بپرسیم سهم متعلق به خانوارشان از درآمدهای نفت و گاز ،در این سال یا آن سال چه مقدار بوده است . آنگاه معلوم میشود هیچ کس از سهم خانوار خود از درآمد نفت و گاز ملی شده که به حکومت عطیه می کند ، برای هیچ کدام از سال ها ، با خبر نیست. بدیهی است چنین وضعی به دلیل فقدان قبض و رسید مالیاتی و عدم صدور آن بوده و هست. به تحقیق می دانیم ، نزدیک به نیم قرن درآمدهای نفت و گاز ایران نوعاً مالیات مستقیم مردم شده است و این رقم مالیاتی به واقع رقم اصلی مالیات مردم به دولت بوده است .
مالیات ها به نوعی حاوی پیام مردم به حکومتند اما ازآنجا که به فتوای کارشناسان اقتصادی ما،درآمدهای نفت وگاز ، مالیات مردم نیست ، پس پیامی از سوی مردم به حکومت منتقل نمی شود و حکومت تنها انعکاس صدای امیال خودش را از آن می شنود . با توجه به آنچه که بیان شد ، مطلب به معنای فنا شدن شالوده مدنیت در ایران است . چرا که آگاهی مردم از میزان و مقدار مالیه یی که به حکومت اعطا می کنند همان بنیاد مدنیت است .
قبل از ادامه بحث ، پاسخ به یک پرسش احتمالی را لازم میدانم ، چرا فقط در آمدهای نفت و گاز ؟ چرا درآمدهای دیگر مطرح نمی شود ؟
اولاً به این دلیل که درآمدهای نفت و گاز متفاوت با درآمدها از منابع دیگر در ایران بوده بسیارهنگفت است . در زمانی که صنعت و انرژی در جهان بیشترین اهمیت را دارد ، نفت و گاز در طبیعت استثنایی ایران با کمترین هزینه و با حداقل نیروی کار تولید می شود و در عین حال بیشترین سود را می دهد . این درآمد امکانی را برای حکومت فراهم کرد تا به امر دشوار مالیات های مرسوم نپردازد و از آن روی گردان شود . درآمد های سهل الوصول حاصله از نفت و گاز به مدت نیم قرن با ابعادی هنگفت ، بی آن که خانوار ایرانی از سهم و سرانه سالیانه خود با خبر باشد ، در جایگاه مالیات مستقیم مردم ، به صندوق دولت ریخته شد .
مشکلاتی که از آن یاد نموده ایم از چشم اغلب روشنفکران پوشیده مانده است . هر کس مصیبت های پیش آمده را به نحوی بازگو می کند اما به سرچشمه نکبت نگاه نمی اندازد . بعضی نظریات که کور سویی از حقیقت دارند ، طی دهه ها ی اخیر عنوان شده اند ، مثل دولت رانتی وبیماری هلندی و یا معمای فراوانی و یا نگاه شوخی آمیز نفرین منابع طبیعی یا حتی پیش از همه این ها ، نظریه انتقادی بسیار ناکارآمد اقتصاد تک محصولی بر سر زبان ها افتاد . روی هم رفته همه نگرش ها از این دست به حل مساله کمک چندانی نکرده است .
کشور در تحلیل نهایی ، به دست مردم اداره می شود حال چه بد و یا چه خوب. مردم اگر از داده خود ، به دستگاه سیاسی یا همان حکومت بی اطلاع بمانند، خواسته هایشان را هم درست برآورد نمی کنند ، آن را درست مطرح نمی کنند و ما میدانیم خواستن بجا است که بدل به توانستن می شود .
متاسفانه خیر خواهان کشورتوجه شان همواره به صحت عمل ، فقط در امر صندوق آرا وانتخابات است ، هیچ زمان دقت کافی به صندوق دیگر ، یعنی صندوق مالیات نداشته و ندارند .بر اثر این غفلت عقل معاش ده ها میلیون سرپرست خانوار ، تاثیر گزار نمی شود و مالیه هنگفت متعلق به مردم از محل نفت و گاز ، بدون وقوف سرپرست های خانوار ، به صندوق دولت سرازیر می شود.
بهمن ماه ۱۴۰۱ – ساری
- عده یی در این خیالند که شرکت نفت ایران خصوصی اداره شود . شاید تجربه روسیه را دنبال می کنند .در روسیه شرکت های خصوصی هر کدام حدود نود درصد سود را که رقم آن ممکن است به میلیارد ها دلار برسد به عنوان مالیات به دولت روسیه پرداخت می کنند اما قبض و رسید مالیاتی طبعاً به نام همان شرکت های استخراج کننده نفت است ، مالیات مستقیم یک شرکت خصوصی نفت در وافع مالیات مستقیم جمعیتی از مردم روسیه است . مردم روسیه که مالکان منابع سرزمین روسیه اند پیدا است که قبض و رسید به نام شان نیست .
- آنها از سهم و سرانه یا همان عطیه خود به دولت همیشه بی خبرند .
- برای آگاهی بیشتر از نظرات نگارنده به مقاله با آدرس اینترنتی زیر رجوع شود
http://www.mazandnume.com/fullcontent/68437/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D9%86%D8%A7%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%B1-/