این قبیل نکته سنجی همیشه بوده است اما ریشه ها و اصل مشکلات در ایران با این نکته سنجی ها آشکار نمی شود . دوست اقتصاددان ما گویی ویژگی های کشورش را نمی داند . او نمی داند پراکندگی و شکل عجیب و غریب توزیع منابع انرژی فسیلی در روی کره زمین از یک سو و اهمیت انرژی در جهان امروز از سوی دیگر کدام ویژگی را به کشورش و دولت های صاحب نفت آن بخشیده است. او نمی داند به دلیل ویژگی های صنعت نفت و به دلیل فاکتور جمعیت در ایران و مرحله رشد تاریخی ، کشورش در کدام وضعیت استثنایی است و چگونه مسیر تحولات را طی می کند .
بارها به زبان و به قلم گفته ایم و نوشته ایم اما داستان حزن انگیز ما باز هم ادامه پیدا می کند و فریاد دردمندانه در هیاهوی ظاهراً روشنفکرانه به گوش ها نمی رسد .باید اذعان کنم اتفاق ناگوار مرگ روانشاد دکتر حسین عظیمی آرانی نیز کار را برایمان سخت تر کرده است . عظیمی در واپسین سال های عمر خود به مشکل بزرگ پی برد . مشکلی که در جایگاه ام المسائل ایران همچنان باقی است.
ناپیوستگی مالی دولت به کار مردم ، مشکل اصلی ایران ما است، همان مشکل که بیشتر مدعیان علم اقتصاد اگر دیده اند به جای اصل، فرعش قلمداد کرده اند. مرحوم عظیمی این مطلب را خوب درک کرد. او درک کرد که تغذیه مالی دولت در ایران به طور عمده از منبعی است که حاصل کار و مال مردم نیست . به اعتقاد ما، او درک کرد که این ام الامراض است و در هیچ دوره ای از تاریخ تحمل نشده است** .
حکومت ها همیشه با تغذیه مالی از مکنت و یا از حاصل کار مردمان بر سر پا ایستاده اند . تغذیه مالی از منابع نفتی به واقع سوء تغذیه مالی دولت های ما شده است . آن ها که به اندازه کافی نمی اندیشند می گویند مگر ممکن است که ما نفت نفروشیم و در این ارتباط می گویند راه حلی نیست ، چون راه حل نیست پس طرح مساله نیز نا بجا است !!
ذهن بسته این اجازه را نمی دهد که تصور کنند نفت را می شود فروخت اما این کار بایستی به توسط نمایندگان ویژه مردم که فقط برای این کار انتخاب می شوند ،جامه عمل بپوشد و مردم با تصاحب این ارثیه نقد، سهمی را به میزانی معین و به همراه مالیات ، به دولت تقدیم کنند تا مثل همیشه و مثل همه جا، مردم ولی نعمت حکومت های خود شوند و نه چون امروز ما در ایران ، دولت ها با فروش نفت که نقدینه ای بسیار هنگفت را بار می آورد، ولی نعمت مردم به حساب آورده شوند . این نقصی آشکار است و سر منشا مشکلات مهم ما شده است . پیکره اصلی نیروی کار ایران در آفرینش درآمد عظیم نفت، نقشی بسیار ناچیز و کم اهمیت را بر عهده دارد .
بر اقتصاد دانان ما فرض است که ابتدا اصول را دریابند، اصولی را دریابند که پایه های تعادل اقتصاد در فضای اجتماعی ما هستند .آنچه که دوستان اقتصاددان چشم بر روی آن بسته اند قانون پیوستگی است، پیوستگی مالی دولت به مردم ، اصلی است که بایست مد نظر همه اندیشمندان ما باشد . نقض آشکار همین اصل ، دشواری و ویژگی اساسی این دوره از تاریخ زندگی ایرانیان را رقم زده است .ما قبل از هر چیز باید بر این نکته تاکید کنیم.
این مقاله با حذف زیرنویس در روزنامه اعتماد پنجشنبه ۱۱/۲/۹۳ و در صفحه اول آن درج شده است.