تعداد بازدید : 122 بار

گاو بومی مازندران و گیلان از چه زمان بومی این دیار شده است؟

در ایران گاو بومی مازندران و گیلان به گاو جنگلی موسوم است و با  دیگر نژادهای گاو بومی در ایران  تفاوت دارد . مثلاٌ ، هم گاو نر و هم گاو ماده  شاخ  دارند .  در جنس نر کوهانی بر جسته روی شانه ها به چشم می خورد  و اختلافی فاحش و غیر عادی به لحاظ وزن و قد بین نر و ماده وجود دارد . تا چند دهه پیش از این، چرم، لبنیات و گوشت مصرفی مردم در مازندران و گیلان در بخشی عمده از همین گاو بومی تامین می شده  و تقریباٌ تمامی اهالی روستا و بسیاری از خانواده های شهری در این دو استان این حیوان اهلی را در محل مسکونی و معمولاٌ  با چارپایان دیگر در طویله ها نگه می داشتند جایی که لانه مرغ و ماکیان نیزدر اطراف آن بود. به این ترتیب هر خانوار سعی در خودکفایی خود داشته است . آن ها که متعلق به یک یا دو نسل پیش از این اند در شهر های گیلان و مازندران ، گاو های رها شده در کوچه پس کوچه را که به آزادی پرسه می زدند و از درون زباله ها در جست و جوی غذا بوده اند بخاطر می آورند . مردم معمولاٌ از این گاوهای ریزنقش و کوچک اندام هراسی به دل راه نمی دادند و از حضور آن ها در محل رفت و آمد خود تعجب نمی کردند .  ماده گاوها هر صبح  پس از دوشیدن شیر بتوسط صاحبان خود  به بیرون از خانه هدایت می شدند و هنگام غروب مطابق عادتی که داشتند به منزل و نزد صاحبان خود باز می گشتند.
نقش این حیوان اهلی و بسیار سودمند ، فقط محدود به آن چه که گفته ایم نبود . نوع نر یعنی ورزا که معمولاٌ اخته می شد تا به کار شخم  گرفته شود  به خصوص در شالیزار ها بسیار حائز اهمیت بود . آن روزها گاو های نر  در حکم  تراکتور و تیلر برای صاحبان خود بودند .گاهی  حیوان در کشیدن بار و حتی سواری دادن نیز بکار می رفت . حتی از پشم این گاو که معمولاٌ از دم پشمالو با قطع طول اضافی آن حاصل می شد  طناب و ریسمان و امثال آن می بافتند . از فضولات این حیوان نه تنها در کشاورزی بلکه گاهی برای رنگ بخشیدن به مخلوطی از آب و گل به عنوان رنگ در نمای دیوارها( به مازندرانی گل گویی)  و در محل مسکونی  در روستا ها استفاده می شد . سودمندی این حیوان برای مردم  بسیار بود و از این رو در ادبیات فولکلور از این حیوان همیشه با عطوفت بسیار نام می برند

:(( نگارنده این حرف را از زبان یک مرد ساده روستایی در مازندران شنیده است  که می گفت :  گو مار و خاخِر جا هسته  که معنی آن چنین است  : گاو(ماده) چون مادر و خواهر، گرامی است . گاو ها نیز گاهی عطوفتی عجیب  نشان داده به صاحبان خود عادت کرده و علاقه ای خاص به گالش های خود نشان می دادند . دیده شد ه گاو ها با شنیدن جیغ و داد نو جوانی گالش به قصد دفاع  از او به ضارب که از قضا ارباب و صاحب اصلی همان گاو بوده است ، حمله ور شدند .))

پرورش دهنده اصلی گاو های جنگلی معمولاٌ گالش ها و مختبادها * بودند . آن ها گله های گاو خود را که از نژادی خالص تر بوده اند در جنگل ها ودرارتفاعات می چراندند .آنها پرورش دهندگان سنتی گاو و دامداران اصلی در منطقه بحساب می آمدند . این مردم شیوه ای متفاوت با زندگی برنج کاران داشتند . این شیوه حتی تا سال های اخیر نیز متداول بوده و نگارنده از نزدیک آن را دیـده و شاهد آن بوده است .
گالش ها و مختباد ها ایام سرد و زمستانی را در جلگه و معمولاٌ میان جنگل سپری می کردند  (قشلاق) . در اواسط بهار و آغاز فصل گرم گالش ها  به اتفاق گله هایشان به ارتفاعات نقل مکان می کردند(ییلاق) . این دسته از مردم در بند کشت و کار برنج نبودند وهمانطور که گفتیم  با شروع گرم شدن هوا، آن ها آزادانه منطقه های کشت برنج در جلگه  را ترک و به مناطق خوش آب و هوای ییلاق نقل مکان می کردند .
موضوعی که همیشه جالب به نظر می رسید اشتیاق بیش از حد گله گاوها  به هنگام حرکت و شروع عزیمت به ییلاق بود . هیجان و ماغ کشیدن پی در پی گاو ها  زمانی که منتظر حرکت می شدند یا  به هنگامی که گالش فریاد  کوه کوه ! را سر می داد و با این فریاد ، شروع سفر را اعلام می کرد  بسیار تماشایی بود . گاوها رفتن به ارتفاعات را  بسیار دوست می داشتند .
این تمایل  عجیب  جلوه می کرد چون در زمان حرکت به ارتفاعات ، جایی را هم که ترک می کردند، فصل روییدن و فصل علوفه  بود .
گالشها به هنگام عزیمت همه متعلقات خود را به ییلاق می بردند  حتی ماکیان را بار اسب هایشان می کردند . از یک یا چند گاو هم برای حمل بار به ارتفاعات استفاده می شد .
اختلاف ارتفاع بین ییلاق و  قشلاق معمولاٌ حدود دو هزار متر و مسیر حرکت دارای شیب های تند فراوان بود . با این وجود گاوها به سرعت طی طریق می کردند و به چابکی از ارتفاعات  بالا می رفتند . برای همه پیدا بود که بودن در ارتفاعات را طبیعت  گاو های بومی بسیار پسند می کند . آیا این تمایل تا حدی نوع نژاد یا منشا نژادی  گاو های بومی را به ما معرفی نمی کند؟ قبل از اینکه به ادامه این بحث بپردازیم اشاره ای به انواع گاوهای اهلی در جهان و ایران می کنیم .

گاو های اهلی در جهان

مطابق یک دسته بندی کلی گاو های اهلی در جهان به دو نوع ، گاو بدون کوهان، بوس تاروس Bos taurus وگاو کوهان دار، بوس ایندیکوسBos indicus   تقسیم می شوند که دسته اول معمولاٌ به گاوهای اروپایی شهرت دارند و دسته دوم به گاوهای آسیایی . در بین گاوهای بومی ایران بسته به اینکه کدام منطقه مورد نظر است ، معمولاٌ یکی از این دو نوع و گاهی هم آمیخته این دو نوع و یا دو رگه آن ها نیز به چشم می خورد .

گاوهای اهلی ایران

برخلاف کشوری مثل هندوستان تنوع گاوبومی در ایران زیاد نیست. معروفترین گاوهای ایرانی، سرابی و سیستانی و دشتیاری و جنگلی که  جنگلی همان گاو های بومی گیلان و مازندران و گرگان است و به گاو مازندرانی نیز  شهرت دارد .

گاوهای جنگلی و نقش مهم آن ها در کشاورزی سنتی

گاو جنگلی بدون تردید از تیره گاو های آسیایی است . کوهانی برجسته در نوع نر آن دیده می شود که در مازندرانی به آن کوُل گفته می شود . معمولاٌ با اخته شدن گاو از برجستگی کوهان  کم می شود . برای شخم کردن زمین معمولاٌ گاو نر اخته به کار می رود .
مهم ترین استفاده از گاو های بومی در گیلان و مازندران و گرگان بکار گرفتن  آن ها در کشاورزی و کار شخم به ویژه در شالیزار بوده است . قدرت و توان این نوع گاو مثال زدنی است . ٌ در یک روز کاری قریب به چهار هزار متر زمین با گاو مازندرانی شخم زده می شد .  ویژگی های فیزیکی مناسب در شخم کردن زمین شالیزار و تحمل زیاد این حیوان شاید دلیل اصلی علاقه و توجه کشاورزان منطقه به این حیوان، طی چند هزار سال بوده است . با رسیدن عصر جدید و استفاده از ماشین آلات و واجد اهمیت شدن شیر و گوشت ، پرورش این نوع گاو به دلیل کوچکی اندام و شیر دهی کم ، رفته رفته غیر اقتصادی می شود و در نتیجه تعداد این نوع گاو هر سال کم تر می شود .  تغییر روش در دامپروری منطقه  به لحاظ علمی هنوز به درستی محک نخورده است و پژوهش های کافی در ارزیابی این تحول بایستی مورد توجه قرار گیرد .

گاو جنگلی از کجا آمده است؟

بطور قطع منشا این گاو که به گاو مازندرانی نیز شهرت دارد  خارج از ایران بوده است . تفاوت های ظاهری این حیوان از نظر جثه و رنگ و ظاهر با دیگر گاو های اهلی در فلات ایران بگونه ای است که منتج شدن دیگر گاو های ایرانی از این گاو و یا بالعکس را نمی توان نتیجه گرفت . بنا بر این این حیوان را از کدام منطقه از جهان آورده اند ؟ توجه به ویژگی های  این گاو  می تواند به یافتن پاسخ  به این پرسش کمک زیادی بکند.

ویژگی های بارز گاو جنگلی

۱.    جثه ریز به ویژه در نوع ماده آن که معمولاٌ کم تر از دویست وپنجاه کیلو است جلب توجه می کند  و جالب است  بدانیم که جثه جنس نر نسبت به ماده بزرگ تر، گاهی تا دو برابر یا بیشتر است که این نیز از ویژگی های نادری است که متعلق به گاوهای جنگلی است .
۲.    تنوع رنگ در گاوهای جنگلی  نه تنها از دیگر گاوهای ایرانی بیشتر است بلکه در دیگر انواع گاو های آسیایی نیز این تنوع به ندرت به چشم می حورد.  رنگ ها معمولاً سیاه و یا قهوه ای است که اکثر اوقات با لکه های درشت و کوچک سفید همراه می شود . گاو های جنگلی یا مازندرانی که تصویرشان در این گزارش آمده دارای رنگ سیاه و یا قهوهای همراه  با لکه های سفیدند .  گاو نر(تصویر۱)  قهوه ای تند متمایل به مشکی  با لکه های سفید روی دم و پیشانی و زیر شکم است .
۳.    شیر دهی گاو جنگلی در حد نازل است واین خاصیت همراه با جثه ریز که به معنای گوشتی نبودن این حیوان است می رساند که دلیل قطعی انتخاب این گاو تحمل حیوان در کشیدن بار و برای استفاده در شخم کردن زمین های کشاورزی بوده است  به ویژه در زمین های شیب دار ودر شالیزار که از این لحاظ  بسیار پر تحمل و کم نظیرند.
ویژگی های دیگر نظیر چریدن و ماندن در جنگل، رنگ گوشت ، شکل شاخ و گوش های بالنسبه باریک ، صورت کشیده و دم بلند ، حالت چشم و مواردی دیگر مثل کوچک بودن کوهان(به مازندرانی کول)  در جنس ماده و تفاوت فاحش آن با اندازه کوهان در گاو نر ، باریک و کوچک بودن غلاف sheath  ونظایر آن  گاو های جنگلی و یا همان گاوهای گیلان و مازندران و گرگان را نه تنها با دیگر گاوهای ایرانی بلکه با قریب به اتفاق گاوهای آسیائی متمایز می سازد .

تصویر(۱)
گاونر مازندرانی (شش ساله ) – روستای سوغندی کلا ،ساری


تصویر(۲)
گاو نر مازندرانی(تصویر سمت چپ) در سوغندی کلا ساری

تصویر(۳)     گاو ماده چهار ساله مازندرانی(سوغندی کلا )

تصویر  (۴ )    تصویری دیگر ازگاو ماده چهار ساله مازندرانی شالیکاران مهاجر

نگارنده در پژوهش های خود  که بعضاٌ نیز منتشر شده اند به ارائه شواهدی می پردازد که نشان می دهد کشت و کار شالی در مازندران، چند قرن قبل از میلاد ، و به توسط کسانی آغاز می شود که مهاجرینی از شبه قاره هند محسوب می شدند .
کار برد گسترده اصطلاحات سنسکریت در زمینه کشاورزی برنج و دامداری در مازندران  به خصوص در حوزه مربوط به رود تجن ، قابل ملاحظه است .  در میان سایر زبان های ایرانی ، این اصطلاحات به چشم نمی خورد. نام سنسکریت بسیاری از اماکن در حوزه رود تجن،که در فاصله ای بالنسبه نزدیک نسبت به شهر باستانی دامغان یعنی هکاتوم پیلوس پایتخت آن زمان ایران  واقع است ، بسیار جلب توجه می کند .( دراین زمینه علاقمندان می توانند به نوشته های دیگر به همین قلم مراجعه نمایند).
شواهد نشان می دهد ، مردمان مهاجر بر خلاف مردمان بومی،  تمدنی پیشرفته داشته، دارای خط و برخوردار از گرامری علمی برای زبان خود بوده اند . آن ها به کشاورزی و به فن  با اهمیت آبیاری مسلط بوده اند . آن ها مهاجرینی از ثروتمند ترین کشور جهان در آن عصر به حساب می آمدند و در اوج توسعه روابط ایران و هند به مازندران و یا طبرستان امروزی کوچانده می شوند . پیدا است که از اهداف این کار تولید محصول گران قیمت برنج  در منطقه بوده است. برنج در آن زمان غذایی گران قیمت بود. این محصول از کشور هند به حوزه مدیترانه و به مصر صادر می شده است . دوره زمانی مربوط به آغاز این اتفاق تاریخی می تواند در محدوده پایان قرن چهارم و آغاز قرن سوم پیش از میلاد باشد .
پژوهش های باستانشناسی که تا کنون صورت پذیرفته ، نظیر کاوش ها در گوهرتپه مازندران که محل آن در یک منطقه جلگه ای است نشان می دهد لا اقل تا دوران دوم عصر آهن ،علایم و نشانه هایی از کشت برنج در منطقه وجود نداشته است.
توضیح ۱ علاوه برآن در بقایای مواد غذایی  کشف شده در گوهر تپه نزدیک بهشهر  که محلی برای سکونت در عصر آهن بود  از استخوان گاو نشانی  نیست (در گزارش باستان شناسی اشاره ای به آن نبوده است ) جایی که بقایای استخوان گوسفند سانان و گوزن و خوک با فراوانی یکسان در گوهر تپه در دوره مربوط به عصر آهن دیده می شود . این علائم  نشانگر آن است که به احتمال بسیار تا آن زمان، گاودر محل نگهداری نمی شده است .   و به گمان قوی شالیکاران مهاجر که پس از عصر آهن و در قرون اولیه قبل از میلاد ساکن این منطقه می شوند   خود آغازگران کشت برنج در شمال ایران و در عین حال نیز اولین پرورش دهندگان گاو اهلی در بخش جلگه ای مازندران بوده اند .باید اضافه نمود که اطلاعات تاریخی ما  نقش مهم گوزن را برای ساکنین قدیم طبرستان و یا مازندران تایید می کند و شاید این حیوان ، طی دوره هایی طولانی از بعضی جهات مثل گوشت و چرم ، برای ساکنین اولیه منطقه ، پیش از آمدن شالی کاران مورد استفاده بوده است .ٌ قریب هزار سال پیش از این ، اسپهبدی مازندرانی در یک عروسی گوشت هزار گوزن را غذای مهمانان خود می کند و حال این که گوسفند و گاو ذبح شده  برای این جشن جمعاٌ سیصد راس گزارش می شود .شاید این توجه خاص به گوزن  در آن زمان، بازمانده رسمی دیرین در منطقه بوده است .  آن ها رمه های گوزن را درون شکارگاه هایی محصور تحت کنترل خود نگه می داشتند .  نام هایeNaka  و sAraGga  هرکدام معرف نوعی گوزن در زبان سنسکریت است  احتمالاٌ مهاجرین نام های اِنَکا  و سارَگ را بر این اساس برای محلی که امروز شهر نکا  است ویا برای روستایی بزرگ نزدیک نکا یعنی سورگ که اکنون به عنوان شهر شناخته می شود ، برگزیده اند . هر دو محل در دشتی وسیع واقع  اند واین اسامی برایشان با توجه به نوع کاربردی که داشته اند می تواند دارای معنی و مفهومی مشخص باشد . دو محل مذکور نزدیک منطقه دشت ناز ساری  و در مجاورت دشتی پوشیده از درخت واقع  اند که  در دهه های اخیرمحل احیای حیوان رو به انقراض حیات وحش ایران ، یعنی گوزن زرد شده است .اگر بپذیریم که شالی کاران مهاجر بوده اند این احتمال قوت می گیرد که این مردم به هنگام کوچ  به مازندران نوعی دام را با حیوانات اهلی دیگر با خود همراه آورده اند .
واضح است در کار کشت برنج به عنوان مثال گاو نر، از ضروری ترین امکانات محسوب می شده است.بعلاوه گاو ها  معمولاٌ برای کشیدن ارابه ها و حمل بار برای فواصل طولانی نیز به کارمی رفته اند . این می تواند دلیلی دیگر برای همراه شدن این دام با مردم مهاجر باشد. در زمان مهاجرت این مردم به مازندران ، گاو های بومی این منطقه اگروجود داشته اند ، بعید است که در کار شالی انتخاب مناسبی به حساب می آمدند، زیرا در آن زمان و  پیش از مهاجرت برنجکاران ، در این منطقه از برنج خبری نبود .بعلاوه، انتخاب گاوی مناسب برای شالی زار و یا مناسب زندگی شالی کاران می بایستی محصول یک انتخاب نهایی برای ده ها نسل مردمی باشد  که مردم مهاجراز میان آنان بر خاسته و  به این دیار نقل مکان می کردند.
به دلیل مشابهت در اصطلاحات زبانی به ویژه در مورد کشت برنج و هم واقعیت های  تاریخی پذیرفته شده در مورد مسیر معرفی برنج به مغرب جهان در آن دوران و سر انجام  به دلیل واجد اهمیت بودن مشابهت سر زمین در انتخاب محل از سوی مهاجران ، می توان چنین نتیجه گرفت که  این مردم ، از مناطق جلگه یی شمال هند و از دامنه های جنوب هیمالیا و به احتمل زیاد از نزدیکی های رود گنگ به مازندران آمدند . نوع برنج های مرسوم و یا کشت محصولاتی نظیر لــلـه گولی (نیشکر )که این اصطلاح مازندرانی هم با اصطلاحات سنسکریت مطابقت پیدا می کند و یا نام واسامی  بومی بعضی درختان نظیر بی ولی(گل ابریشم) در مازندران  ، که امروز در منطقه شمال هند موسوم به   bavalاست و یا نـَم دار که نام درختی جنگلی به مازندرانی است در آن جا امروز به آن نِـم ((Nim گفته می شود و سنسکریت آن nimba است  . استفاده از گیاه مردابی” گاله “( به سنسکریت gali) که هنوز در آن مناطق بر اساس تصاویری که ارایه داده ایم ، مرسوم است و در مازندران هم کاربردی مشابه دارد  .علاوه بر آن  نژادهند و آریایی مردم هم می تواند این گمان ما راتقویت کند .    یکی از جالب ترین موارد ، یافتن  سر منشا گاو مازندرانی و یا همان گاو های جنگلی ایران در هند است . گاو های بومی در کشور هند دامپروری در هند امروزه دستخوش تغییر است ولی پرورش گاو های بومی  در این کشور همچنان بسیار با اهمیت است .
کشور هند بزرگترین سهم از گاو های اهلی در جهان را  داراست . تعداد گاو های اهلی دراین کشور از دویست میلیون بیشتر است . گفته می شود تعداد گاو اهلی و گاو میش در دو کشور هند و پاکستان متجاوز از پانصد میلیون راس است. ( گاو میش  گاو اهلی محسوب نمی شود)گاو های اهلی در هند اغلب برای شخم کردن و حمل بار بوده اند . شیر دهی گاو های ماده  در درجه دوم اهمیت بوده است . باید عنوان نمود که تنوع گاو در هند از تنوع گاو در ایران بسیار بیشتراست .
قریب به سی نژاد و یا تیره از گاو های اهلی و بومی هند از یکدیگر فابل تشخیص اند که نگارنده برای یافتن موردی مشابه با گاو های جنگلی به ویژگی های مهم  ظاهری درهر کدام از آن ها جداگانه توجه نموده است  . دسته مهمی از گاو های اهلی در هند با نام  زبوzebu است که هم در نوع نر و هم درنوع ماده آن ها کوهان بزرگی دیده می شود . غبغب بزرگ و گوش بزرگ و افتاده در این دسته از گاو های هند به چشم می خورد و این موارد از ویژگی های این دسته مهم از گاوهای هند محسوب می شود .
توضیح : یکی از این نوع گاو را آمریکاییان در قرون اخیر به ایالات متحده آورده  با گاو های بومی مناطق آمریکای شمالی آمیخته اند . حاصل این آمیختگی گاو  موسوم به برهمن است .  مقاومت این نوع گاو در مقابل بیماری ها و تحمل آن ها در برابرمزاحمت حشرات مورد توجه دامپروران مناطقی از ایالات متحده بوده است .گاو های اهلی و بومی هند و پاکستان که ده ها گونه اند ، قریب به اتفاق دارای ظاهری متفاوت  و قابل تشخیص با گاوهای جنگلی ایران اند  اگر چه آن ها نیز چون گاو بومی گیلان و مازندران به لحاظ علمی معمولاٌ به نژاد بس ایندیکوس   Bos indicus   متعلق اند ولی از نظر جثه و شکل شاخ و یا رنگ و یا شیر دهی و بسیاری از جزییات دیگر با گاوهای مازندرانی متفاوت اند . کسانی که گاو های جنگلی ایران را از نزدیک می شناسند تفاوت های آن هارا با گاو های بومی هند و پاکستان متوجه می شوند  .استثنایی که وجود دارد  گاو پون ور Ponwar است .موردی نادر، در منطقه ای از شمال هند و در ایالت اتار پرادش ، که محلی در همسایگی و در جنوب کشور نپال و در دامنه جنوبی کوه های هیمالیا است . بخش های آغازین رود بزرگ گنگ ازحوالی همین منطقه عبور می کند .  منطقه دارای جنگل است   ، و جنگل چرا گاهی سنتی برای گاو پون ور بوده  و هست. کشت گاه های بزرگ  برنج در مناطق هم جوار بسیار است  . منطقه بخشی از ایالت اتار پرادش است  و اتار پرادش از برکت رود بزرگ گنگ  مرکز اصلی کشت برنج به خصوص از نوع معطر آن در هند و بطور کلی در جهان شده است .

زیستگاه اصلی گاو پون ور ،Ponwar در هند

در نقشه موقعیت ایالت اتار پرادش در کشور هند مشخص شده است و  موقعیت منطقه یی با نام پیلی بیت  در اتارپرادش Pilibhitکه پرورش گاو پون ور هنوز در آنجا مرسوم  است و بسیار محدود به نظر می رسد(قریب سه هزار کیلو متر مربع) مشخص شده است .البته در سر زمین های شمالی تر نیز که متعلق به کشور نپال است پرورش این گاو و استفاده از آن تا حدودی رایج است . شکل ظاهر گاو پون ور Ponwar  به گاوهای جنگلی ایران بسیار نزدیک یا با آن نوعاً  قابل انطباق است . تصویر (۵ ) گاو ماده پون ور و تصویر(۶) گوساله و  تصویر(۷) گاو نر اخته و  تصویر (۸) گاونر اخته نشده  پون ور،Ponwar  نشان داده شده است  . آن ها که گاو های مازندرانی و گیلانی را دیده اند از شباهت زیاد آن ها با گاو پون ور تعجب می کنند . تصویر دیگری از یک گاو نر جوان ( پون ور ) به دست ما رسیده تصویر (۱۳) که متعلق منطقه یی از شمال هند است و شباهت  خیره کننده ای با یک گاو نر مازندرانی دارد( تصویر ۱۴).

گاو پون ور، Ponwar

گاو پن ور بخصوص ماده آن دارای جثه ای کوچک  است و این خصلت آن را از اغلب گاو های هند متمایز می کند .این گاو به رنگ های متنوع اغلب سیاه و قهوه ای با لکه های درشت سفید در جاهای مختلف بدن دیده می شود . اندازه لکه ها از قاعده ای تبعیت نمی کند و در مورد رنگ این گاو گفته می شود که از گاوهای مناطق کوه پایه ای نپال هم به آنان به ارث رسیده است به عبارت دقیق تر به لحاظ ژنتیکی در بخشی عمده  با گاوهای اهلی موجود در ارتفاعات میانی هیمالیا، واقع در نپال  ،مرتبط می شوند.
گاو پون ور دارای صورتی کوچک ، باریک و با گوش های کوچک و چشم های درشت است . معمولاٌ لکه ای سفید در پیشانی این گاو دیده می شود . شاخ ها متوسط و یا کوچک  و  به طرف بالا است و به درون خمیده می شوند و نوک تیزند .  طول آن ها از ۱۹ تا ۳۵ سانتی متر است .گردن گاو کوتاه و قدرتمند است و غبغب نازک و متوسطی نیز در این گاو دیده می شود. کوهان در گاو نر به خوبی رشد می کند ولی در ماده اینگونه نیست و کوچک باقی می ماند  .


تصویر(۵)
گاو ماده پون ور ، Ponwarدر پیلی بیت ،Pilibhit اتار پرادش هند

پستان و نوک پستان در گاو پون ور کوچک است .  دم حیوان بلند و در انتها سیاه و یا سفید است . این حیوان شاخ زن است(در مقایسه با گاو های به اصطلاح اصیل امروز در ایران ) و گاهی حمله می کند . شیر دهی این حیوان کم و امتیاز اول آن استفاده از قدرت کشش و تحمل زیاد آن برای کشیدن بار بوده است .

مقایسه اندازه های قد و دور سینه در گاو جنگلی و گاو پون ور  ،Ponwar – گاوماده
 تعداد مورد اندازه گیری  دور سینه (cm)          قد(cm)
 ۱۴راس ( ۴سال به بالا)              ۱۴۲/۴           ۱o7/ 47  گاوجنگلی(مازندرانی)
 ۱۸۱راس بالغ(cow)           ۱۴۰/۶            ۱۰۸/۹  گاو پون ور،Ponwar

مقایسه اندازه های قد و دور سینه در گاو جنگلی و گاو پون ور ،Ponwar -گاو نر

 تعداد مورد اندازه گیری  طول بدن  (cm)  دور سینه(cm)     قد(cm)
 ۲راس  ۱۱۱  ۱۶۰          ۱۱۸   گاوجنگلی(مازندرانی)
 ۱۱۹  راس  ۱۰۳  ۱۶۰  ۱۱۶  گاو پون ور،Ponwar(1)

·    در منبع ایرانی  نویسندگان گزارش به ارقام مربوط به گاو نر اشاره ای نمی کنند و به علاوه در مورد طول بدن گاو ها عموماً اندازه  سر تا دم ، Top line را آورده اند که میزان صحیح طول بدن ، Body length همان از شانه  تا دم است . لذا نگارنده در مورد گاو های نر مازندرانی به دو نمونه ای که  خود به آن دسترسی داشته اکتفا نموده است .


تصویر(۶)
گاو نر یا ورزای  پون ور،Ponwar که اخته شده و در کار شخم مورد استفاده است . گونه های دیگر گاو هم در تصویردیده می شود


تصویر(۷)
گاو های پون ور Ponwar در جنگل های منطقه پیلی بیت، Pilibhitدر اتار پرادش هند

تصویر(۸)
محل نگهداری گاو های پون ور در منطقه پیلی بیت،  Pilibhitدر اتار پرادش هند

 

تصویر(۹)
گوساله پون ور Ponwar

 

تصویر(۱۰)
گاو نر اخته نشده پون ور ، Ponwar ( گونه های دیگر گاو هم در تصویر دیده می شوند)


تصویر ۱۱
گاو های نر ( ورزای جنگی ) در مراسم سنتی ورزاجنگ در گیلان (به نقل از گیلان نامه جلد ششم )

 

تصویر ۱۲

گاو نر ( ورزای جنگی ) در مراسم سنتی ورزاجنگ در گیلان (به نقل از گیلان نامه جلد ششم )

مقایسه دیگرویژگیهای ماده گاو جنگلی با ماده گاو پون ور، Ponwar

نوع ویژگی                             گاو جنگلی       گاو پون ور

کل مقدار شیر دریک دوره        ۴۵۰ کیلو گرم       ۴۶۲.۵کیلو گرم
سن اولین زایمان                       ۴۸ماه              ۴۰تا ۶۰ماه
دوره شیرواری                         ۸تا ۱۲ماه             ۸تا ۱۰ ماه
شیر در روز*                            ۱تا۴کیلوگرم      ۰.۵تا ۲.۵کیلوگرم
* در مورد مقدار شیر در نوشته های محلی ضد و نقیض فراوان است  نگارنده خود به سه عدد گاو ماده در روستای سوقندیکلا ساری دسترسی داشته و دیده است که صاحب گاو (آقای  قاسم فلاحتی)  از سه گاو ماده  مازندرانی خالص خود روزانه قریب هشت کیلو گرم شیر دوشیده است که متوسطی قریب ۲.۶ کیلو گرم به ازای هرگاو بوده است .


تصویر(۱۳)
تصویر یک گاو نر جوان در شمال اتار پرادش و نزدیک گنگ(Laxman jula)
در تصویر به نوع گاو اشاره یی  نشده است ولی با توجه  به ظاهر این حیوان و نام ناحیه، تشخیص تیره و نوع گاو دشوار نیست .


تصویر(۱۴)
تصویر یک گاو نرمازندرانی  –  از یک پایان نامه دکترا(۱۳۵۷-۱۳۵۰(

ایالت اتار پرادش ، و ناحیه پیلی بیتPilibhit

اتار پرادش به معنای ایالت شمالی است مهم ترین ایالت هند و پر جمعیت ترین آن است ) از سال    ۲۰۰۰ و در تقسیم بندی های جدید  قسمت شمالی این ایالت یعنی اتارون چال از اتارپرادش جدا است . ( . به لحاظ جمعیت به تنهایی در رده پنج کشور پر جمعیت جهان است . بیش از ۱۸۰ میلیون نفر جمعیت دارد . اکثریت مردم آن هندو  و بزرگترین آثار که مفاخر فرهنگی هند محسوب می شوند متعلق  این ایالت اند . اگرا  Agra که بزرگترین مرکز جذب توریست در هند قلمداد می شود و همچنین عمارت معروف تاج محل متعلق به  این ایالت است .
کوه هیمالیا که در دامنه آن کشور نپال جای گرفته است،  در همسایگی و در شمال ایالت اتار پرادش است . رود بزرگ  و عظیم گنگ از شمال این ایالت آغاز و پس از طی کردن  مسیری طولانی وارد ایالت های شرقی هند می شود و در نهایت به  خلیج بنگال می ریزد . ایالت اتار پرادش بزرگترین مرکز کشت برنج جهان نیز هست . گاوهای اهلی در اتار پرادش  بیش از ۲۳/۵ ملیون راس است  و  تنوع گاو بومی در این ایالت ، از تنوع گاو های بومی در ایران نیز بیشتر است . پون ور یکی از آن ها است  . پون ور بسیار شبیه  گاو های مازندرانی است . نتیجه آزمایشات ژنتیکی به عمل آمده از سوی پژوهشگران هند بر روی پون ور به زبان انگلیسی و در صفحه بعد آمده است  . امیدواریم که موسسات دامپزشکی کشورمان نیز تا کنون در مورد گاوهای بومی ایران ، دست به اقدامی مشابه زده باشند  .ناحیه پیلی بیت ،Pilibhit که شهرستانی با اهمیت است در شمال مرکزی  ایالت اتار پرادش ودر عرض جغرافیایی شمالی.  ۲۸.۴ و  ,۸ .۲۸  و طول جغرافیایی ۷۹و  و۴, ۸۰  و نزدیک به بخش های آغازین گنگ است . گاو پون ور Ponwar مختص این ناحیه از هند است . این نوع گاو امروز در بخش هایی ازسر زمین همسایه شمالی یعنی نپال نیز نگهداری می شود . جثه بالنسبه ریز و شیر دهی کم ، از اهمیت اقتصادی این گاو به شدت کاسته است .
.اهمیت پیشین این گاو در زمینه کشاورزی و حمل و نقل بوده است . در زمان حاضر استفاده از ماشین آلات ، اهمیت این دام را روز به روز کمتر کرده ، از این نظر، این دام  به سر نوشت گاو های جنگلی ایران یعنی گاوهای گیلان و مازندران و گرگان دچار شده است . از نظر کارشناسان از بین رفتن این حیوان و یا انقراض آن که از ذخایر ژنتیکی بسیار مهمی  بر خوردارند خسارتی جبران ناپذیر است .
ناحیه پیلی بیت Pilibhit و نواحی اطراف آن دارای شباهت های فراوان با مازندران است  از جمله ارتفاع و میزان باران و وجود جنگل و رودخانه ، وجود نباتاتی مانند مرکبات(در نپال ودر همسایگی این ناحیه) و از همه مهم تر کشت با اهمیت برنج است . در کنار شواهدی دیگر نظیر آن چه در نوشته های پیشین به توسط نگارنده بیان گردید، گاو پون ور، رد پای مهمی از مهاجرت مردمی شالیکار از ایالت اتار پرادش هند  را ، به مازندران مطرح می کند .
نکته ای را که باید اضافه نمود موقعیت خاص ناحیه پیلی بیت و منطقه اطراف آن نسبت به راه ارتباطی عهد باستان هند است که مرتبط به  راه تاریخی معروف به جاده ابریشم است . راه باستانی از شهرمتهره  Mathura محل تولد کریشنا که از خدایان مردم هندو است می گذشت  و همانطور که گفته شد به جاده ابریشم وصل می شد . ادامه طولانی جاده ابریشم نیز از درون ایران و از کنار دامغان و از جنوب مازندران می گذشت .

     نقشه توپوگرافیگ کشور هند


تصویر ۱۵

. در این نقشه پهن دشت  اطراف گنگ  یعنی  بزرگترین مرکز کشت برنج آبی در جهان  را ملاحظه می کنید .  جلگه مازندران و گیلان اگر چه بسیار کوچک تر از آن  است ولی دارای شباهت زیاد به  طبیعت حوزه رود گنگ است . در جهانی که به غرب شبه قاره هند تعلق دارد جلگه مازندران و گیلان شبیه ترین وضعیت به حوزه رود گنگ را دارد . این منطقه از ایران شبیه ترین و در عین حال در میان مناطق مشابه در غرب هند، دارای نزدیک ترین فاصله  به حوزه رود گنگ است .


تصویر ۱۶
بانویی سیاستمدار اهل پیلی بیت ،  Pilibhit در ایالت اتار پرادش

·    در پیلی بیت ۱۲۰  تا ۱۵۰سانتی متر باران در سال و درجه حرارت متوسط ۵ درجه در زمستان و بیشینه درجه حرارت نیز ۴۵ درجه سانتی گراد در تابستان است. با توجه  به این ارقام  پیلی بیت به وضعیت حوزه تجن و اصولاٌبه  مازندران جلگه شباهت زیادی پیدا می کند . این ارقام در نپال و در قسمت جنوب که با پیلی بیت هم جوار است و در آنجا نیز پرورش گاو پون ور مرسوم است تغییر پیدا می کند  . شرایط آب و هوایی جنوب نپال به مازندران  نزدیک تر است و در آن جا در جه حرارت  بیشینه در تابستان ۴۰ درجه سانتیگراداست .
·
     : نظریه کارشناسان ژنتیک هند در مورد گاو پون ور:
Ponwar cattle: Analysis of DNA with a battery of microsatellite
markers revealed polymorphism at all microsatellite loci. Observed
and effective number of alleles varied from 3 to 10 and 1.8 to 6.2,
respectively. Mean number of observed and effective alleles was
۵.۹±۱.۷ and 3.4±۱.۲, respectively. Observed and expected
heterozygosity ranged from 0.194 to 0.8, and from 0.45 to 0.85
with the mean of 0.497±۰.۱۷۶ and 0.682±۰.۱۱۳, respectively. The results
reflect substantial genetic variability in Ponwar cattle

      راه تجاری در هند باستان که به جاده ابریشم مرتبط بوده است

 

تصویر ۱۷

    در اکثریت قریب به اتفاق نقشه های ارائه شده از سوی مورخین نظیراین نقشه که مربوط به زمان مارکوپولو است، راه باستانی و با اهمیت در هند قدیم ازشهر متهراMathura  در شمال این کشور ،  یعنی از ایالت اتار پرادش (متهرا درست در مرکز تصویر و  نزدیک رود بزرگ گنگ است)عبور می کند . این راه پس از عبور از تاکسیلا که روزگاری ساتراپ نشین هخامنشیان بوده است به شهر باکتریا (بلخ) می رسید و در مسیر جاده به اصطلاح ابریشم قرار می گرفت . این راه  از آن جا به مَـرو و سپس به دامغان یا هکاتوم پیلوس  می رسید . هکاتوم پیلوس نام دامغان  در روزگار سلوکیان و اشکانیان ودر زمان معرفی کشت برنج به ایران بوده است. دامغان  در فاصله ای  بالنسبه نزدیک نسبت به رود تجن و نسبت به حوزه آبیاری این رود است و شهر ساری همیشه ، به قسمتی از همین حوزه تعلق داشته است .
بدین ترتیب می توان پذیرفت که مهاجرین برنجکار از این راه و همراه با بار و بنه  به کمک اسب و گاو و حیوانات اهلی دیگر مثل سگ و حتی بذر غلاتی مثل برنج و بذر درختانی مثل گل ابریشم و نم دار  ،  ابتدا با گذشتن از بخش هایی از ارتفاعات هیمالیا و با عبور از شمال پاکستان و افغانستان در مجموع  با طی نمودن قریب سه هزار کیلومتر راه به دامغان می رسیدند . آن ها پس از عبور از این شهر با عبور از ارتفاعات البرز به جلگه مازندران و به حوزه تجن ،وارد می شدند. این مهاجرت ممکن است به تدریج و با افراد معدود آغاز و به انجام رسیده است . آن ها با رسیدن به مقصد مطابق آیین خود به آباد کردن زمین  و کشت کردن آن با کمک ابزار آهنی وبا استفاده از گاو پون وَرمشغول می شدند . منافع بیشتر تجاری که سلوکیان و اشکانیان در پی آن بوده اند به این تحول شتاب می بخشید  و کشاورزان مهاجر بر اساس معتقدات  دینی خود نیز معطل ماندن زمین هایی چون اراضی مازندران را ناشکری دانسته و همیشه از خشم ایندرا خدای آسمان و باران بیمناک  می شدند                                                                              .
مهاجرت این مردم مسلماً در محدوده زمانی بالنسبه کوتاهی که روابط ایران و هند در اوج خود بود( سال های آغازین قرن سوم پیش از میلاد ) به آسانی صورت گرفت ولی با سپری شدن این دوران بی نظیر و شکل گیری کشور های جدید و حکومت های سر کش در حد فاصل ایران و هند مانند هند و یونانی ها و  سپس کوشانی ها تکرارروابطی از این  دست که گفتیم مسلماٌ بسیار دشوار گردید . نکته ای را که باید یاد آور شد این است که ثبت مهاجرت این دسته از مردم که  مسلماً کم تعداد بوده اند در تاریخ هند ، آن هم در زمانی که جمعیت هند در آن زمان قریب پنجاه میلیون و یک سوم جمعیت جهان آن روز برآورد می شود ،  بعید و دوراز انتظاراست . در این سو برعکس ، به اعتقاد نگارنده آمدن این مردم به مازندران، تاثیر زیادی بر تاریخ منطقه و بلکه ایران گذاشته است  .مانند بیرون راندن مارد ها یعنی بومیان منطقه پس ازجنگ سه ساله با آن ها در قرن دوم پیش از میلاد، به توسط اشکانیان از مازندران که به گمان  ما به خاطر ایجاد امنیت برای برنجکاران بود،و بنیاد گرفتن تمدنی تازه یعنی تمدن برنج  به توسط شالی کاران مهاجر در مازندران

تصویر ۱۸

منظره ای از طبیعت و جنگل در ایالت اتار پراذش Lucknow

 تصویر ۱۹

منظره ای از شمال اتار پرادش  و بخش های آغازین رود بزرگ گنگ

دیگرگاو های بومی معروف در هند

تصویر ۲۰
گاو از نژ اد هاریانا
تصویر ۲۱
تصویری دیگر از گاو هاریان
تصویر ۲۲
گاو شیری از نژاد گیر Gir
تصویر ۲۳                  گاو نر از نژاد گیر Gir         
 تصویر ۲۴       گاو ازنوع  هالیکار Hallikar       
  تصویر ۲۵    گاو برهمن ( اصلاح شده – انتخاب این نام توسط آمریکاییان بوده است .)
گاو اهلی یاک ،Yak

گاو اهلی Yak یاک  متعلق به ارتفاعات میانی هیمالیا است  . این حیوان نقش حیاتی در زندگی مردم ساکن آن نواحی از جمله تبت ایفا می کند .  Yak اهلی با نوع وحشی  در خطر انقراض خود که  در سه تا شش هزار متری ارتفاعات هیمالیا هنوز دیده می شوند و دارای جثه ای به مراتب بزرگ تر ند آمیخته می شوند . این اتفاق که معمولاٌ باعث سر زنده نگه داشتن نسل و قوی تر شدن گاو اهلی است با رضایت خاطر صاحبان گاوهمراه است . یـاک ها به لحاظ دسته بندی علمی به دلیل ماغ کشیدن متفاوت که به صدای خوک  شبیه است اصطلاحاٌ   Bos Gruniens نامیده می شوند . گاو های کوه پایه در نپال معمولاٌآمیختگی نژادی با یَاک ،Yak اهلی که در رنگ های بسیار متنوع دیده می شوند، پیدا می کنند . گاو پون ور دارای هم خونی با گاو های کوه پایه ای است . قابلیت تغییرو گونه گونی ژن genetic variablity در گاوهای پون ور مطلبی ثابت شده است وشاید این مطلب به بقای نسل این حیوان در خارج از بوم اولیه آن نظیر شمال ایران، کمک فراوان نموده است .

تصویر ۲۶
یـاک اهلی


تصویر ۲۷
زوب کیاzopkia گاوی دورگه ( حاصل اختلاط یاک yak و ماده گاو اهلی کوه پایه ای)
حین شخم در ارتفاعات هیمالیا ، تبت . زوپ کیا (نر) قادر به تولید مثل نیست .
عکس از کتاب Christoph von Fürer-Haimendorf

تصویر ۲۸                   غژگاو   ( یاک وحشی یا غژگاو در کوه های هیمالیا)

تصویر ۲۹  – غژ گاو وحشی  – از سوی دانشمندان هند نقل می شود که جفت گیری یاک های  اهلی با نوع وحشی آن در ارتفاعات میانی هیمالیا همیشه مورد استقبال دامداران بوده است چرا که منجر به تولید نسل های سالم تر می شود . نوع اهلی غژ گاو(یاک ) در دامنه های جنوب هیمالیا ، با گاو کوه پایه ای  درآمیختگی پیدا نموده اند . گاو پون ور ، حاصل آمیختگی  گاو کوه پایه ای (hill cattle) با  گاو مناطق جلگه ای در شمال هند است. بر اساس مشاهدات ما ً گاو مازندرانی نوعاً همان گاو پون ور است .

منابع:
(۱)morphometric characteristics and present status of Ponwar cattle breed in India – G.k Gaur, Avtar Singh, P.K. Singh & R.K. Pundir
(۲)پایان نامه دکتر درویشی نژاد خنار – دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ۱۳۵۶-۱۳۵۵
(۳)  بر اساس  گزارش نهایی تحقیقاتی – بررسی وضنعیت توده گاو های بومی استان مازندران ، مرکز تحقیقات منابع طبیعی و امور دام مازندران( محمدعلی برزگر دامادی ۱۳۷۲-۱۳۷۱)
(۴) ساری و آغاز تمدن برنج در گیلان و مازندران – درویش علی کولابیان ، نشر شلفین
(۵) مازندرانی و سنسکریت کلاسیک ، روایت واژه ها ، درویش علی کولاییان ، نشر چشمه (زیر چاپ)
(۶).محوطه باستان شناسی گوهر تپه مازندران ، علی ماهفروزی،فصلنامه علمی –پژوهشی اباختر،سال سوم شماره ۱۱و۱۲
                                                                                                         اسفند ۸۶    ساری

توضیح : این مقاله در گیلان نامه  جلد هفتم (مجموعه مقالات گیلان شناسی) درج گردیده است .

با دوستانتان به اشتراک بگذارید

Print
Email
Telegram
WhatsApp

35 پاسخ

  1. سلام به احتمال زیاد خاستگاه این گاو همون جایی که شما میگید ولی این گاو اسمش نژاد جنگلی یا اسم دیگه ای نیست اسمش نژاد تالشیه در ضمن تصویر اول از روستای مازندران که نوشتید گاو نر اگه تالش باشید از روی صورتش می فهمید گاو مادست با تشکر از تحقیقتون

  2. با سلام و درود خدمت پژوهشگر ارجمند جناب کولاییان.
    نخست اینکه مقاله جنابعالی بسیار جالب بود و به شخصه خاطرات دوران کودکی را در من زنده کرد. بویژه که این سبک زندگی باشتابی فراوان در دشت مازندران از میان رفته و سبک سنتی دامداری در کوهستان نیز به سرعت درحال تغییر است.
    اما درباب منشاء یابی نژاد گاو مازندرانی و پیوند میان گاوهای هندی و مازنی آیا می توان با استناد به همین شواهد مندرج در مقاله به این نتیجه دست یافت؟ به نظر می رسد هنوز خیلی برای این نتیجه گیری زود است و این منشاء پنداری را باید در حد یک فرضیه و گمانه زنی پنداشت. چند ایراد بر این موضوع وارد است.
    نخست اینکه همانندی ظاهری و مشابهت واژگان گرچه مبین نزدیکی هایی است اما به تنهایی نمیتواند اثبات کننده چیزی باشد. چراکه نباید فراموش نمود هندو ایرانیان در زمانی با یکدیگر میزیسته اند و این همانندی میان زبانهای هندوایرانی نکته ای اثبات شده نزد زبان شناسان است.
    دوم اگر از همانندی میان سانسکریت و مازنی بتوان اینگونه نتیجه گرفت که گاوهای مازندران منشاء هندی دارند آنوقت در مورد مشابهت باورهای ایرانی و زردشتی با باورهای هندی آیا میتوان به این نتیجه رسید که عقاید ایران باستان ریشه در باورهای هندی دارد؟ قطعا پاسخ منفی است. چراکه همانندی این عقاید بیانگر ریشه مشترک هندوایرانی است.
    همانگونه که در نظر یکی از دوستان گیلانی مطرح شده نظریه شما برای اینکه جامع و مانع باشد باید مشابهت گاوهای جنگلی شمال با تصاویر موجود در نگاره های تاریخی را نیز توجیه نماید. چراکه این تصاویر حتی به روزگار پیشا آریایی بازمیگردد.
    سرانجام اینکه تا تحقیقات ژنتیکی بر روی نژاد گاوهای شمال کشور و ربط آنان با دیگر نژادهای گاو صورت نپذیرد به درستی نمیتوان در این خصوص اظهارنظر کرد.
    بنده جسارتا پیشنهاد میکنم فرضیه خود را اینگونه اصلاح نمایید که آریاییان با توجه به دامدار بودن هنگام مهاجرت به ایران و هند احتمال اینکه در این مسیر
    گونه ایی از گاو را( البته با شناسایی ساختار ژنتیک) با خود به هند و شمال ایران آورده باشند بیشتر از هر گمانه دیگری است .

    1. دوست عزیز ، باسلام ، خلط مبحثی که پیش آورده اید کمی پاسخ گفتن به شما را دشوار می کند . اثبات مورفولوژیک و همسانی گاو مازندرانی با گاو پون ور متعلق به شمال هند ، مطلبی است که جدا از وابستگی زبانی و نژادی مازندرانیان با مردم شمال هند می تواند برسی شود . لازم نیست که شما این دو مطلب را از همان ابتدا لازم و ملزوم یکدیگر بدانید . مورفولوژی ( ریخت شناسی )علمی است در مورد شناخت مثلاً یک جانور و ارتباط آن با جانوری دیگر . در زمینه ای که شما متاسفانه کمی سرسری از آن گذشته اید ، مشاهده می فرمایید مشخصات ثبت شده از یک رمه گاو مازندرانی توسط یک دانشمند ایرانی که در دانشگاه تهران تهیه گردیده است با مشخصات ثبت شده دسته هایی متعدد از گاو پون ور در شمال هند که آن هم توسط گروهی از دانشمندان هندی و انگلیسی به انجام رسیده در کنار هم بررسی می شود . نتایج ما در اینجا حاصل همان بررسی است .حالا اگر شما بدون استفاده از علم ژنتیک این بررسی را غیر ممکن می دانید شاید کم لطفی می کنید و شاید هم مثل بعضی پزشکان ما هر گونه بررسی و اعلام نظر را در هر موردی ، فقط و فقط موکول می کنید به سیتی اسکن و یا ام .آر .آی . نه برادر من اینطور نیست . بدون ژنتیک هم در مواردی می شد و حتی می شود حرفی زد و به استنتاجات علمی تکیه کرد. حالا اگر شما می خواهید مطمئن تر شوید بفرمایید این گوی و این میدان . دست ما کوتاه و خرما بر نخیل . در مورد بقیه نکاتی که متذکر شده اید شما را به خواندن دقیق تر مقالات و کتاب های منتشر شده از سوی اینجانب دعوت می کنم . با احترام به توجه حضرتعالی

  3. با سلام
    در روستای زیارت گرگان نیز نامهای دیگری برای گاوهای جنگلی مرسوم است. مثل رشو rasho و مارو maru.

  4. زبان سانسکریت و زبان گیلگی و طبری شاخه های یک درختن و شباهت ها بخاطر همین است و برنج و گاو و… چای چطور به گیلان آمد؟ برنج هم می تواند همانطور امده باشد و دیگر اینگه در هیچ جای دنیا گاو وجود نداشت که ملت از هند گاو بیاورند؟

    1. شجره ای را که مثال زدید و شباهتی را که اشاره نمودید منظورتان را روشن نمی کند . زبان اردو را در نظر بگیرید که به قول شما از درخت یا شجره زبان های هند و ایرانی و یا شجره زبان های هند و اروپایی است . این زبان یعنی زبان اردو ترکیب دو زبان فارسی و هندی شناخته می شود .اما همین زبان از زبان ارمنی که آن نیز از شجره زبان های هند و اروپایی است بسیار متمایز است . پس موضوع دوری و نزدیکی زبان ها نسبت به هم حتی درون یک شجره را نیز باید در نظر گرفت .
      بد نیست بدانید که قرن ها و قرن ها طول کشید که کشت و مصرف چای بعد از چین و هند در ایران رایج شد . چای ، کشت و کاری به مراتب ساده تر از برنج است .
      کشت و کار برنج بسیار پیچیده تر از گندم و همچنین پیچیده تر از چای است و کشت و کار دو مورد اخیر قابل مقایسه با برنج نیست . برنج دو هزار سال جلو تر از چای ، از سوی مهاجرین شمال هند در شمال ایران باب می شود . برنج به شیوه کشت وبه شبکه های آبیاری گاه پیچیده نیازمند است که دیگرانواع محصول، نیاز چندانی به آن پیدا نمی کنند .
      در مورد گاو هم فراموش نکنید که در هند بیش از سی نوع گاو محلی وجود دارد که یکی از انواع آن با گاو مازندرانی مطابقت پیدا می کند . این گاو قادر است که در زمین های شالیزاری شمال که بسیاری اوقات شباهت به مرداب پیدا می کند به گاو آهن بسته شود . زمین های خشکه زاری با شیب تند منطقه شمال ایران( فرشواد گر) نیز همیشه فقط با این گاو شخم می شده است . در نظر بگیرید که این کار سخت از عهده کدام گاو بر می آمد ؟ حرکت در گل و شل زمین های شالیزاری به هنگام شخم و در عین حال ماندن در جنگل و سیر کردن شکم از عهده کدام گاو دیگر به نظر شما ساخته بود ؟

    1. با سلام ، دوست عزیز آیا تفاوتی بین گاو های تالشی با گاو جنگلی مشاهده می کنید ؟ اگر از نگاه شما تفاوتی هست برای من بنویسید . متشکرم !

  5. آدم تحریک میشه بره دنبال دامپروری. از گاوهای مختلف تا اسب خزری.

    تو فکرم که شیر فارس-خوزستان و ببر مازندران رو هم توی محوطه‌ی خصوصی توی خاستگاهشون زنده کنم.
    فکر کنم هر حیوانی رو که چند نسل یک جا نگهداری کنیم تا با شرایط اونجا سازگار بشه ، خودبخود بومی میشه.

  6. خوشم اومد ،درودبرهمه ی مردمان زحمتکش سرزمینم که بدون هیج جشم داشتی دارن نژاد خیلی خوب گاوجنگلی ایران رو مواظبت میکنن /کشورما نیازبه کاروتلاش خستگی نابذیرداره نه تن بروری

  7. سلام مقاله ی خیلی خوبی بود. امروز حفظ نژاد حیوانات اصیل ایرانی یک رسالت بزرگ بر گردن همه ی ماست زیرا اخیراً ثابت شده که حیوانات اصلاح نژاد شده در کنار صرفه ی اقتصادی که دارند زیان های جبران ناپذیری نیز دارند که پشت این صرفه اقتصادی پنهان شده و هیچ کس مایل به گفتن آن نیست و تنها کسی گه میتواند جلوی این روند را بگیرد مردم آگاه هستند که در پی صرفه های مادی نیستند. ای کاش میشد انجمنی برای حفظ نسل حیوانات اصیل کشورمان ایجاد میکردیم.

  8. کتاب عارف دیهیم دار یک رمان است آن هم با ترجمۀ ذبیح الله منصوری!! چطور می توانید از آن به عنوان منبع استنباطات تاریخی استفاده کنید؟؟
    کولاییان ،
    پرسش شما از کاربر قبلی آقای احمد است ایشان در ۹۲/۱۲/۲۶ و پیش از شما به این کتاب اشاره داشتند . منتظر پاسخ ایشان بمانید !!

  9. در کتاب عارف دیهیم دار جلد ۲ صفحه ۴۲۲ گفته شده ایشداران امیر حسین حاکم مازنداران پنج نسل شجره گاوها را ثبت و ضبظ میکردند برای تقاطع گاوهای خوب و بد /پانصد سال قبل اصلاح نزاد در ایران؟نظر شما چیست؟
    کولاییان
    خوب بود مطالبی بیشتر از همان کتاب نقل می شد . برداشت های ابتدایی از اصلاح نژاد گاو به خصوص با تکیه بر سابقه شیردهی همیشه بوده و هست واختلاط تیره ها یا آن چیزی که این روز ها اصلاح نژاد تعبیر می شود شیوه ای مرسوم و یا شایع نبود . تنها شیراوری هم نبود قدرت گاو در کار شخم هم اهمیت داشت. از ویژگی گاو های مازندرانی تحمل شرایط سخت ، قدرت کشش و توانایی ماندن و همچنین چرا در جنگل است .

  10. حالا همه اینایی که گفتید فرضن درست. تصویر گاو در هنر سی و پنج قرن پبس گیلان رو چطور توضیح میفرمایید؟ شباهت گاو جنگلی با نژادی از گاو هندی صرفن به معنی آورده شدن این گاو از هند نیست. اطلاع خودتون درباره زبانهای هند-آریایی رو هم بیشتر میکردید از این استنتاجها نمیکردید…. در گوگل سرچ بفرمایید مارلیک تا انواع و اقسام گاو کوهاندار و بی کوهان از هزاره دوم چیش از میلاد رو مشاهده بفرمایید.

    کولاییان
    دوست گیلانی با درود ، تنها شباهت نیست یلکه مطابقت نیز هست . چگونگی نام بردن مثلاً از کوهان گاو و یا نام بردن از نوزاد این دام نیز هست . چگونگی نام بردن از فرآورده ای این دام نیز هست . چگونگی نام گالش و مختباد نیز هست . نام علوفه و اسامی سنتی مربوط به محل نگهداری آن ها نیز هست .ترتیب تقدم فرهنگ کشت و کار شالی نسبت به شمال ایران نیز هست . ..
    گاو های کوهان دار و بی کوهان از دیرباز در بسیاری از مناطق جهان بوده مردم ساکن در فلات ایران نیز از آنان برخوردار بودند و هسنتد اما این جا جزئیات و چگونگی انطباق آن ها حائز اهمیت می شود . ضمناً تپه های مارلیک از نظر اقلیمی به مناطق جنگلی شمال ایران تعلق پیدا نمی کند . فقط تقسیمات کشوری امروز ماچنین هست . نواحی جنوب مازندران ،حتی چند دهه پیش از این دامغان هم به لحاظ تقسیمات کشوری در محدوده مازندران به حساب می آمد …. توصیه می کنم در صورت تمایل به ده ها مقالات دیگر به قلم این جانب در این زمینه توجه بفرمایید . از شما متشکرم .

  11. با سلام و وقت بخیر من فارغ التحصیل کارشناسی ارشد ژنتیک و اصلاح دام هستم. در حال حاضر مشغول نگارش مقاله ای در رابطه با شناسایی چند شکلی های ژنتیکی در چند نژاد گاو (مازندرانی، تالشی،…) هستم. از مطالب مفیدی که ارایه کردین، بویژه در مورد منشا گاوهای مازندرانی، خیلی استفاده کردم و سپاسگذارم. فقط یه سوال از حضورتون داشتم. اینکه آیا منشا گاوهای تالشی هم مثل گاوهای مازندرانی (جنگلی) به گاوهای پون ور هند برمی‌گرده یا نه؟ اگر براتون امکان پذیره ممنون میشم راهنمایی کنین. چون مقاله من در رابطه با تفاوت های نژادی هست، ذکر منشا گاوها بسیار مهمه. ممنون از لطف شما

    کولاییان
    بادرود ، باید عرض کنم که دسترسی من فقط به گاو های بومی مازندران بود، ولی این اتفاق نظرهمیشه بوده و هست که گاو های بومی گیلان و گرگان نیز از همین تیره یعنی از گاو های جنگلی محسوب می شوند . در مورد گاو طالشی مطلبی جداگانه را نه دیده و نه شنیده ام . احتمال هست که این گاو بومی از همین تیره باشد . برایتان موفقیت آرزو می کنم .

  12. با درود… واقعاَ زیبا بود. من عاشق گاو و گوسفندم. البته رشته تخصصی ام یه چیز دیگست. علاقم به حدیه که یکی از همین گاوای جنگلیو تو طویله ام دارم. البته یه مشکیشو قبلاَ داشتم الانی که دارم قهوه اییه. یه چیز جالب این گاوای جنگلی تمیزی منحصربه فردشونه که واقعاَ منو شیفتشون کرده و نکته دیگه اینکه اونا صداشون خیلی قشنگه اصلاَ همه جوره نازن.بازم ممنون از متن زیباتون کلی چیز یاد گرفتم و خوشحال شدم که دیدم هنوز کسایی هستند که در راه شناسوندن اصل و ریششون تلاش می کنند. دست مریزاد

  13. مطلب جالبی بود و بنده رو به یاد کوچ دام هایمان به ارتفاعات جوردشت زیر کوه سماموس انداخت.
    جنگ ورزا هم یک سنت قدیمی در شماله که در عباس اباد مازندران و رشت گیلان نمود بیشتری داره.
    گاو یکی از بستگان ما در عباس اباد به اسم زری جزء شناسنامه شهر محصوب میشه و هر قصابی یک عکس این زری زیبا رو داره.

  14. با سلام ، بچه که بودم مادربزرگم گاوها را بر پایه رنگ و جنسیت با واژه های تبری شبیه به سننارج و کچل و… نامگذاری می کرد اولی گاو ماده حنایی رنگ با لکه های سفید بود و دومی گاو ماده یکسره سیاه رنگ که هنوز نزائیده بود نام های دیگه ای هم بود که متاسفانه فراموش کردم ولی می تونم از سالخوردگان بپرسم و بیابم چنانچه شدنی است این واژه های خاطره انگیز را برایم ریشه یابی و معنا کنید از شما سپاسگزار خواهم شد

    1. با درود ،واژه کچِل ، که گاهی با تشدید روی «چ» ادا می شود ، سنسکریت« kAcalavaNa کاچله وانَ» را به نظرمی آورد که به معنای« نمک سیاه Black salt » است . ماده ای است معدنی که کاربرد غذایی و به عنوان چاشنی دارد ، معمولاً فقط در میان مردم هند و پاکستان متداول است و معدن این نمک در کوه های هیمالیا است . سنگ معدن آن به سیاهی می زند . در مورد «سننارج (سننا- رج )» که من آن را نشنیده ام و در جایی هم ندیده ام . رج شاید « raJj » یعنی همان رنگ است و سننامان « sannAman » در سنسکریت به معنای نامی خوب و زیبا است . شاید هم سننارج کوتاه شده ترکیب این دو واژه است و بر روی هم به معنای همان «خوش رنگ » .

  15. با سلام ، بچه که بودم مادربزرگم گاوها را بر پایه رنگ و جنسیت با واژه های تبری شبیه به سننارج و کچل و… نامگذاری می کرد اولی گاو ماده حنایی رنگ با لکه های سفید بود و دومی گاو ماده یکسره سیاه رنگ که هنوز نزائیده بود نام های دیگه ای هم بود که متاسفانه فراموش کردم ولی می تونم از سالخوردگان بپرسم و بیابم چنانچه شدنی است این واژه های خاطره انگیز را برایم ریشه یابی و معنا کنید از شما سپاسگزار خواهم شد

    کولاییان
    با درود ،واژه کچِل ، که گاهی با تشدید روی «چ» ادا می شود ، سنسکریت« kAcalavaNa کاچله وانَ» را به نظرمی آورد که به معنای« نمک سیاه Black salt » است . ماده ای است معدنی که کاربرد غذایی و به عنوان چاشنی دارد ، معمولاً فقط در میان مردم هند و پاکستان متداول است و معدن این نمک در کوه های هیمالیا است . سنگ معدن آن به سیاهی می زند . در مورد «سننارج (سننا- رج )» که من آن را نشنیده ام و در جایی هم ندیده ام . رج شاید « raJj » یعنی همان رنگ است و سننامان « sannAman » در سنسکریت به معنای نامی خوب و زیبا است . شاید هم سننارج کوتاه شده ترکیب این دو واژه است و بر روی هم به معنای همان «خوش رنگ » .

  16. خیلی از شما متشکرم …
    اطلاعات خوبی در مورد ورزاهای شمال به دست آوردم .
    کاش مسئولین مربوطه به این فکر باشن که نژاد اصیل ورزای شمال رو از خطر نابودی حفظ کنن !…

  17. خیلی از شما متشکرم …
    اطلاعات خوبی در مورد ورزاهای شمال به دست آوردم .
    کاش مسئولین مربوطه به این فکر باشن که نژاد اصیل ورزای شمال رو از خطر نابودی حفظ کنن !…

  18. سلام جناب آقای کولائیان عزیز
    مطالب موجود در سایت بسیار ارزشمند بوده و تلاش و اراده شما را نشان می دهد. امیدوارم بکارتان ادامه دهید و ما نیز بتوانیم از نتایج کار شما مطلع و بهره مند شویم.
    پیروز باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *