حمایت مردم تکیه گاه اصلی اصلاح طلبی است و اصلاح طلبان در جلب حمایت مردم نا موفق بوده اند . این فعالین سیاسی یعنی اصلاح طلبان ، گناه را به گردن رقیبان می اندازند ، رقیبانی که به اصول گرایان موسوم شده اند . آیا واقعیت همین است ؟ نظاره گر میدان مردمند و حرف حساب را مردم اگر بشنوند به آسانی از آن نخواهند گذشت . معمولاً حرف حسابی که بخش قابل توجهی از مردم آن را درست بدانند و بخش قابل توجه دیگر آن را نادرست بیانگارند ، پیش برد آن کاری مشکل است . اصلاح طلبان حرف حسابی که می توانست پشتیبانی همه مردم را به خود جلب کند متاسفانه با غفلتی نا بخشودنی ، کنار گذاشته اند . به راستی این حرف حساب چه می توانست باشد یا بهتر بگوییم ، چه می تواند باشد ؟ به خاطر بدعتی که این حرف حساب با خود دارد شاید محافظه کاران افراطی آن را بر نتابند ، رویا رویی با بدعتی ویرانگر که طی نیم قرن اخیر با آن دست به گریبانیم بدعتی دیگر را که راه حل ما ا ست ، ضروری می سازد . اصلاح طلبان به ماجرایی معیوب که در زندگی امروز ایرانیان نقش بازی می کند ، تا امروز هم بی اعتنا باقی مانده اند .
بدعت ویرانگر کدام است ؟
حمایت مردم تکیه گاه اصلی اصلاح طلبی است و اصلاح طلبان در جلب حمایت مردم نا موفق بوده اند . این فعالین سیاسی یعنی اصلاح طلبان ، گناه را به گردن رقیبان می اندازند ، رقیبانی که به اصول گرایان موسوم شده اند . آیا واقعیت همین است ؟ نظاره گر میدان مردمند و حرف حساب را مردم اگر بشنوند به آسانی از آن نخواهند گذشت . معمولاً حرف حسابی که بخش قابل توجهی از مردم آن را درست بدانند و بخش قابل توجه دیگر آن را نادرست بیانگارند ، پیش برد آن کاری مشکل است . اصلاح طلبان حرف حسابی که می توانست پشتیبانی همه مردم را به خود جلب کند متاسفانه با غفلتی نا بخشودنی ، کنار گذاشته اند . به راستی این حرف حساب چه می توانست باشد یا بهتر بگوییم ، چه می تواند باشد ؟ به خاطر بدعتی که این حرف حساب با خود دارد شاید محافظه کاران افراطی آن را بر نتابند ، اما رویا رویی با بدعتی ویرانگر که طی نیم قرن اخیر با آن دست به گریبانیم ، بدعتی دیگر را که راه حل ما ا ست ، ضروری می سازد . اصلاح طلبان به ماجرایی معیوب که در زندگی امروز ایرانیان نقش بازی می کند ، تا امروز هم بی اعتنا باقی مانده اند .
بدعت ویرانگر کدام است ؟
در نیم قرن اخیر ایران ، اتفاقی بسیار با اهمیت در رابطه مالی مردم با دولت پیش آمد کرده است . عمده وجوهی که سالیانه به خزانه کشور و یا به صندوق دولت می رسد ، ظاهراً از سوی مردم نیست و حسب الظاهر پولی نیست که پول مردم باشد ؛ امری که پنجاه سال پیش به آن سو ، در کشور ایران تا بدین حد سابقه نداشته است . مخاطب محترم ممکن است بگوید ، این همانست که متعلق به دولت است و دولت این حق را دارد که آن مالیه را به خزانه و یا به صندوق دولت واریز نماید . اما ! اما بدعت ویرانگر همین است که جای مالیات ، مالیه یی نشسته است که آن ، درآمدی غیر مالیاتی برای دولت معرفی می شود . حال این سوال مطرح می شود اگر ایرانیان صاحبان اصلی ثروت نقد و هنگفت و استثنایی نفت و گاز خویشند که قطعاً همینگونه نیز هست، آیا خانوار ایرانی از مشارکت و حمایت مالی خود در اداره امور کشور و از ابعاد و اندازه آن ، هیچ گونه اطلاعی روشن در آستین خود دارد و یا برای برداشت از سهم سالیانه او از درآمد نفت و گاز شفافیتی به چشم می خورد ؟ مسلماً خیر ! هیچ گونه قبض و رسیدی سالیانه به سر پرستان خانوار داده نمی شود تا بر مبنای آن مردم بدانند چه به دولت و حکومت خود اعطا می کنند تا بر اساس آن ، مطالبات خود را از دولت و حکومت به درستی ارزیابی کنند .
بدعتِ راهگشا کدامست ؟
اعلام این نظر که پول نفت و گاز بخشی از مالیات مردم است و دولت موظف است برای اطلاع هر خانوار ایرانی قبض و رسیدی چون دیگر آیتم های مالیاتی که برای هر مودی صادر می شود ، به دست سرپرستان خانوار برساند ، بدعتی راهگشا است که به مصلحت مردم و در عین حال به مصلحت حکومت است . از این راه ده ها میلیون هموطن ایرانی از آنچه که همه ساله به دولت و حکومت خود عطیه می کنند با خبر می شوند ، به رابطه ای شفاف به لحاظ مالی با دولت خود دست پیدا می کنند و یا به آن نزدیک می شوند . داد و ستد نابجا که دادنِ عوض و هم گرفتنِ معوض هیچ کدامشان به سود مردم نیست کم و از تعداد موارد آن بسیار کاسته می شود . این گام اصلاحی ، توجه همه مردم را به سمت اصلاح طلبان جلب و رقیبان اصولگرا را نیز وادار به تبعیت از آنان می کرد . دامنه تاثیر این ابداع راهگشا ، بسیار وسیع تر می تواند باشد . این اقدام که برانگیزنده اراده نیرومند مردم است ، مانع زیان های چند صد میلیارد دلاری سال ها و دهه ها می شد. اما افسوس اصلاح طلبان از ابتدای نیم قرنی که پشت سر گذاشته ایم تا امروز، در پی چنین اصلاحی نبوده و نیستند . اگر چنین اصلاحی مطرح و به انجام می رسید، صاحبان اصلی قدرت ؛ مردم ، بر اثرهمین اصلاح که به زعم ما هرگز طلب نشد با هشیاری کامل مراقب امور می شدند . تاریخ هیچ زمان از این تقصیر اقتصاددانان ما نخواهد گذشت .